هوش مصنوعی: شاعر در این متن به تجربیات زندگی خود اشاره می‌کند، از جوانی تا پیری، و از ناتوانی‌ها و کمک‌هایی که در طول زندگی دیده است. او به تنهایی و بی‌وفایی مردم اشاره می‌کند و تنها کمک را از سوی خدا می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تنهایی و ناامیدی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۷۶

نهادم عینک و، ملک عدم را بی خفا دیدم
ازین روزن عجب بستانسرای دلگشا دیدم!

گه از زور جوانیها و گه از ضعف پیریها
ازین ده روزه عمر بی بقا دیدی چه ها دیدم؟!

ز پا هرجا فتادم، عجز من شد دستگیر من
چه یاریها که در عالم ازین بیدست و پا دیدم

درین جزء زمان از کس ندیدم همرهی در کل
بغیر اینکه گاهی دستگیری از حنا دیدم

ز هم خواهند این خلق خدا نشناس کام دل
بسی جستم، همین درگاه حق را بی گدا دیدم!
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.