هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساس غم و تنهایی سخن میگوید و از ضعف و ناتوانی خود در رسیدن به آرزوها مینالد. او جهان را خالی از دوستان صادق میبیند و به فضای عدم و مرگ میاندیشد. در عین حال، با وجود سرفرودگی، به نوعی سرافرازی نیز اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها جذاب نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و عدم نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۸۰
چو تار چنگ کند گوشمال غم سازم
چو مرغ رنگ بتنگست بال پروازم
رسید ضعف بجایی که نارساست اگر
کنند کوک بساز خموشی آوازم
ز بس جهان شده خالی ز دوستان صدیق
فرامشی بود امروز محرم رازم
بشوق بال و پر افشانی فضای عدم
چو گل همیشه گشاد است بال پروازم
بسان بید موله درین چمن واعظ
ز سرفکندگی خویشتن سرافرازم
چو مرغ رنگ بتنگست بال پروازم
رسید ضعف بجایی که نارساست اگر
کنند کوک بساز خموشی آوازم
ز بس جهان شده خالی ز دوستان صدیق
فرامشی بود امروز محرم رازم
بشوق بال و پر افشانی فضای عدم
چو گل همیشه گشاد است بال پروازم
بسان بید موله درین چمن واعظ
ز سرفکندگی خویشتن سرافرازم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.