هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و شوق فراوان به معشوق سخن میگوید. او از ضعف و ناتوانی خود مینالد و آرزو میکند که بتواند به سوی معشوق پرواز کند و سپس بازگردد. شاعر همچنین از رنجهای عشق و احساس بیپناهی خود میگوید و از معشوق میخواهد که لطف کند و اجازه دهد او بار دیگر به سویش بازگردد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان با سن پایین دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۸۸
چهره بگشای، که از شوق بپرواز آیم
تا بود جان بتن از خود روم و، باز آیم
پر ز افغانم و خاموش چو ابریشم ساز
ناخن دادرسی کو که به آواز آیم؟!
تنم از ضعف چنان شد، که بسر منزل خویش
نبرم راه ز بیهوشی اگر باز آیم
شبنم آسا همه تن دیده گریان گردم
چون بگلگشت سراپای تو طناز آیم
لطف کردی قدمی رنجه نمودی باری
آن قدر باش که از خود روم و باز آیم
کردم آلوده بصد عیب چو واعظ خود را
تا بیاد تو ز بدگویی غماز آیم
تا بود جان بتن از خود روم و، باز آیم
پر ز افغانم و خاموش چو ابریشم ساز
ناخن دادرسی کو که به آواز آیم؟!
تنم از ضعف چنان شد، که بسر منزل خویش
نبرم راه ز بیهوشی اگر باز آیم
شبنم آسا همه تن دیده گریان گردم
چون بگلگشت سراپای تو طناز آیم
لطف کردی قدمی رنجه نمودی باری
آن قدر باش که از خود روم و باز آیم
کردم آلوده بصد عیب چو واعظ خود را
تا بیاد تو ز بدگویی غماز آیم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.