هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ضعف پیری و گذر عمر می‌گوید که چگونه او را از پای درآورده است. او از بی‌حاصلی عمر و نعمت‌های دنیوی که به او عرضه شده، ابراز نارضایتی می‌کند و گوشه‌گیری را انتخاب کرده است.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و تأملات درباره مرگ و پیری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. این شعر نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربیات آن دارد.

شمارهٔ ۴۹۳

ضعف پیری آمد و، دست از جهان برداشتیم
دل بمرگ خود نهادیم و، ز جان برداشتیم

ضعف پیری ها بسی ما را ز پا افگنده بود
قد دو تا کردیم، خود را از میان برداشتیم

صرف شد عمر گرامی جمله در بی حاصلی
ما چه حاصلها کزین آب روان برداشتیم!

ضامن روزی زمین و آسمان و، ما ز خلق
منت نان از زمین و آسمان برداشتیم

نعمت الوان دنیا را به ما کردند عرض
گوشه گیری را همین ما از میان برداشتیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.