هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رهسپاری بی‌رهنما و انتخاب مسیر زندگی بدون راهنمایی دیگران سخن می‌گوید. او به پذیرش نادانی خود و دوری از دانشمندان اشاره می‌کند، همچنین از صبر در برابر دشمنی‌ها و واگذاری امور به خدا می‌گوید. شاعر از بی‌توجهی دیگران به حال خود گلایه کرده و زندگی دنیوی را ناچیز می‌شمارد. در پایان، او بهشت را هدف نهایی خود معرفی می‌کند و از دنیا دل می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند صبر در برابر دشمنی‌ها و دل کندن از دنیا برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۹۴

بی رهنما، براه طلب پا گذاشتیم
خود را بشوق راهروی وا گذاشتیم

تدبیر دلگشایی ما، هیچکس نکرد
این کار را بدامن صحرا گذاشتیم

راضی بدلشکستگی جهل خود شدیم
گردنکشی بمردم دانا گذاشتیم

با ما هر آنچه خصم توانست کرد کرد
ما انتقام خود بمدارا گذاشتیم

اینجا کسی چو پرسش احوال ما نکرد
ما حال خود بپرسش فردا گذاشتیم

در کارها ز خود نکشیدیم منتی
جز اینکه کار خود بخدا واگذاشتیم

نگذاشتیم در دل خود هیچ زندگی
تا دل بزندگانی دنیا گذاشتیم

در خون دل بخنده نشستن نبود رسم
این رسم ما بگردن مینا گذاشتیم

واعظ شد اولین قدم ما بهشت فیض
تا پای خواهش از سر دنیا گذاشتیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.