هوش مصنوعی:
این متن به ظلم و ستم حاکمان و نابرابریهای اجتماعی میپردازد. شاعر از دنیایی پر از فساد و بیعدالتی سخن میگوید که در آن پاکدلان جایی ندارند و ستمگران بر جهان حکومت میکنند. همچنین، به بیتأثیری نصیحت در جامعهای که گوش شنوایی وجود ندارد اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین انتقادی و فلسفی است که درک آن نیاز به تجربه و شناخت کافی از مسائل اجتماعی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و نمادین ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۵۰۱
خود هم ز ظلم خانه خرابند ظالمان
دیوار و در ندارد، از آن خانه کمان
مالی گرفته اند و، عوض عمر داده اند
دنیا گران برآمده بهر ستمگران
دنیا بود چو مزبله یی پر ز بوی گند
ز آن روی نیست پاک دلان را، دماغ آن
خواهی اگر ز پای نیفتی، خموش باش
بر نخل عمر، اره بود شمع را زبان
پا بسته جهانی و، دلخوش که سالکی
پا در گلی چو سرو و، کنی نام خود روان؟!
دست ستم به گوشه نشینان نمیرسد
تا حلقه بود زور ندید از کسی کمان
یک حرف نشنویم که باشد شنیدنی
محفل پر از زبان و، سخن نیست در میان
خود ناگرفته پند، مده پند دیگری
پیکان به تیر جا کند، آنگاه بر نشان
واعظ چو گوش حق شنوی نیست، خود چو گل
هم گوش گشته ایم درین بزم و، هم زبان!
دیوار و در ندارد، از آن خانه کمان
مالی گرفته اند و، عوض عمر داده اند
دنیا گران برآمده بهر ستمگران
دنیا بود چو مزبله یی پر ز بوی گند
ز آن روی نیست پاک دلان را، دماغ آن
خواهی اگر ز پای نیفتی، خموش باش
بر نخل عمر، اره بود شمع را زبان
پا بسته جهانی و، دلخوش که سالکی
پا در گلی چو سرو و، کنی نام خود روان؟!
دست ستم به گوشه نشینان نمیرسد
تا حلقه بود زور ندید از کسی کمان
یک حرف نشنویم که باشد شنیدنی
محفل پر از زبان و، سخن نیست در میان
خود ناگرفته پند، مده پند دیگری
پیکان به تیر جا کند، آنگاه بر نشان
واعظ چو گوش حق شنوی نیست، خود چو گل
هم گوش گشته ایم درین بزم و، هم زبان!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.