۳۵۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۲۰

ای دوست ره جفا رها کن
تقصیر گذشته را قضا کن

بر درگه وصل خویش ما را
با حاجب بارت آشنا کن

در صورت عشق ما نگارا
بدخویی را ز خود جدا کن

آخر روزی برای ما زی
آخر کاری برای ما کن

ماها تو نگار خوش لقایی
با ما دل خویش خوش لقا کن

من دل کردم ز عشق یکتا
تو رشتهٔ دوستی دو تا کن

اکنون که تو تشنهٔ بلایی
راضی شده‌ام هلا بلا کن

ورنه تو که سغبهٔ جفایی
تن در دادم برو جفا کن

در جمله همیشه با سنایی
کاری که کنی تو بی ریا کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.