هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از معجزه شعر و عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند و بیان می‌کند که اگر عشق نبود، او در دو جهان شاه بلنداختر می‌بود. شاعر همچنین از رنج هجران و تأثیر آن بر حال خود می‌گوید و اظهار می‌کند که اگر بنده خوی بد خود نبود، در فردوس نیز خدمتکار معشوق می‌شد. او از عشق خود به معشوق و رنج‌هایی که برایش متحمل شده است، سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که معشوق از حال او آگاه شود.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم عمیق عشق، رنج و معنویت است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم و اصطلاحات به کار رفته در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۹

گر کار به جز مستی اسکندر می من
ور معجزه شعرستی پیغمبر می من

با اینهمه گر عشق یکی ماه نبودی
اندر دو جهان شاه بلند اختر می من

ماهی و چه ماهی که ز هجرانش برین حال
گر من به غمش نگرومی کافر می من

گر بندهٔ خوی بد خود نیستی آن ماه
حقا که به فردوس همش چاکر می من

گر نیستی آن رنج که او ریش درآورد
وی گه که درین وقت چگوید درمی من

بودیش سر عشق من و برگ مراعات
گر چون دگران فاسق در کون بر می من

گر تیر برویی زندم از سر شنگی
از شادی تیرش به هوا بر پر می من

گادیم بر آنگونه که از جهل و رعونت
از گردن خود بفگنمی گر سرمی من

هر روز دل آید که مگر نیک شود یار
گر خر نیمی عشوهٔ او کی خر می من

گر بلفرج مول خبر یابدی از من
زین روی برین طایقه سر دفتر می من

پس در غم آنکس که ز گل خار نداند
عمر از چه کنم یاد که رشک خور می من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.