هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی‌های گذرا و ناپایدار زندگی اشاره می‌کند و از شنیدن صداهای طبیعت و پیام‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از زوال عمر، بی‌ثباتی دنیا، و اهمیت توجه به لحظه‌ها می‌گوید و همچنین به مفاهیمی مانند قناعت، عطا، و نصیحت پرداخته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند زوال عمر و بی‌ثباتی دنیا ممکن است برای کودکان قابل‌درک نباشد.

شمارهٔ ۵۴۹

گذر گاهی بود گلزار گیتی، از صبا بشنو
از آن رنگی نباشد هیچکس را، از هوا بشنو

صدای زر شمردن، کرده کر گوش ترا منعم
چنین گر نیست، بسم الله! فریاد گدا بشنو!

نمی آساید از رفتن دمی این عمر مستعجل
نفس رفتار عمرت را بود آواز پا، بشنو

زوال عمر شد، بر خاک میباید نهادن رو
زهر گلدسته خاکی تو این بانگ رسا بشنو

«بیا روزی بخور!» باشد، خط هر سبزه یی؛ بنگر!
«غم روزی مخور!»گوید، صدای آسیا بشنو!

عطا در پرده پوشیدگی، هرگز نمیگنجد
بود شهرت صدای ریزش دست عطا بشنو

غزلهای خوش واعظ، نصیحت نامه ها باشد
گران بر خاطرت گر نیست، جان من بیا بشنو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.