هوش مصنوعی: این متن شعری است که به انسان هشدار می‌دهد از غفلت و بی‌خبری از مرگ و ناپایداری دنیا دست بردارد. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل، بلبل و دریا، به خواننده یادآوری می‌کند که زندگی زودگذر است و خنده‌های بی‌جا در ماتم‌سرای دنیا معنایی ندارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی در مورد مرگ و ناپایداری دنیا ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، این شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد تا بتواند تأثیرگذاری مناسب خود را داشته باشد.

شمارهٔ ۵۶۹

درین ماتم سرا از غفلت ای جاهل، چه میخندی؟!
ترا چه دل، عزیزی مرده ای غافل چه میخندی؟

چو بلبل بذله گویانند زیر پا، چه میگویی
چو گلبن خنده رویانند زیر گل، چه میخندی؟!

اجل گلچین، زمین دامان گلچین و، تویی چون گل
به روز خود چو گل خون گریه کن، ای دل چه میخندی؟!

به حالت گریه آید هر زمان ابر بهاران را
تو با این کشت و کار خشک بیحاصل چه میخندی؟!

نهنگ مرگ پیشاپیش و، موج عمر پی در پی
شکسته کشتی و، دریاست بیحاصل چه میخندی؟!

بهم ناید لب از شادی ترا چون گل بمشتی زر
اگر از حق نمیرنجی، از این باطل چه میخندی؟!

شب هستی گذشت و، روز مرگ آمد، چه میخوابی؟!
رهت بسیار صعب و، کار بس مشکل چه میخندی؟!

گل غفلت، بود در پیش عاقل خنده بیجا
تو واعظ می شماری خویش را عاقل چه میخندی؟!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.