۱۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۹۶

با همه نیرنگ، تاکی گفت و گوی سادگی؟!
خودفروشی چند، با این دعوی آزادگی؟!

خاکساران را، در آن درگاه قرب دیگراست
سجده گاه خلق شد، سجاده از افتادگی

بی نشانان بیشتر درد سر از کثرت کشند
کعبه را برگرد سرگردند، از بی جادگی

لاف رعنائی زند، گر سرو پیش قامتش
دارد آن سرو روان در خدمتش استادگی

با زبان سبزه گوید دانه در خاک این سخن:
نیست غیر از سرفرازی، حاصل افتادگی!

نشأه دردی طلب واعظ، که گردی دلنشین
نیست حرمت شیشه را در محفل از بی بادگی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.