هوش مصنوعی: شاعر از غم عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌گوید و از دست رفتن توانایی‌هایش در اثر این عشق را بیان می‌کند. او از پیری و از دست دادن جوانی افسوس می‌خورد و اشاره می‌کند که تنها دوست واقعی می‌تواند حال او را درک کند، نه واعظی که خود از احوال خویش بی‌خبر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی نیاز دارد. همچنین، موضوعاتی مانند عشق، پیری و اندوه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۱۱

بر من کند از بس غم عشق تو گرانی
بیرون فتد از خاطرم اسرار نهانی

ایام چنان برده تواناییم از دست
کز ضعف فتاده است سرشکم ز روانی

چون تیر از این خانه مهیای سفر باش
آورد ز پیری چو قدت رو بکمانی

صد حیف که ما پیر جهاندیده نبودیم
روزی که رسیدیم بایام جوانی

احوال ترا دوست چو به از همه داند
واعظ تو هم احوال خود آن به که ندانی!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.