هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعاتی مانند پیری، انتقاد از جامعه، و خودآزاری میپردازد. شاعر از گذر زمان و تغییر نگاه دیگران به خود میگوید، از نیش زبانها مینالد، و به این نکته اشاره میکند که گاهی برای رسیدن به جایگاه بلند باید تحقیر را پذیرفت. همچنین، شعر به انتقاد از دغدغههای مادی و خودتخری میپردازد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، اشاره به خودآزاری و نیشزبانیهای جامعه نیازمند درک بالاتری از روابط انسانی است.
شمارهٔ ۶۱۳
پیری رسید و نور نظر گشت رفتنی
از عینک است چشم ترا خانه روشنی
از بس گزیده است مرا نیش هر زبان
لرزم بخویش پوشم اگر جامه سوسنی
نتوان شدن بر اوج شرف، جز بپشت پا
شد سر بلند سرو، ز بر چیده دامنی
افگنده اند بهر تو چون خاک بستری
تا چند فکر قالی و پشتی و سوزنی؟!
گر عالمی بروی تو یا زند تیغ کین
آنست ضربه تو که بر خویشتن زنی
از عینک است چشم ترا خانه روشنی
از بس گزیده است مرا نیش هر زبان
لرزم بخویش پوشم اگر جامه سوسنی
نتوان شدن بر اوج شرف، جز بپشت پا
شد سر بلند سرو، ز بر چیده دامنی
افگنده اند بهر تو چون خاک بستری
تا چند فکر قالی و پشتی و سوزنی؟!
گر عالمی بروی تو یا زند تیغ کین
آنست ضربه تو که بر خویشتن زنی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.