هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دشمنان خود می‌گوید و از آنها می‌خواهد که با شادی و عشرت، غم و اندوه را از دل او دور کنند. او از شراب و شادی به عنوان ابزاری برای مقابله با دشمنان یاد می‌کند و از آنها می‌خواهد که با سخنان شیرین و رفتار دوستانه، زندگی را برای او شیرین کنند. شاعر تأکید می‌کند که بدون شراب و شادی، زندگی بی‌معناست و از دشمنان می‌خواهد که با این روش، او را از شر آنها نجات دهند.
رده سنی: 18+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و عشرت ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۲۹

جانا دل دشمنان حزین کن
با خود شبکی مرا قرین کن

تیغ عشرت ز باده برکش
اسب شادی به زیر زین کن

من خاتم کرده‌ام دو بازو
خود را به میان این نگین کن

تا جان من از رخت نسوزد
رخ زیر دو زلف خود دفین کن

تا عیش عدو چو زهر گردد
با ما سخنان چو انگبین کن

بی باده مباش و بی رهی هیچ
کوری همه دشمنان چنین کن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.