هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوع عشق، آز، و آرزوهای شخصی می‌پردازد. شاعر از عشق به خود و تمایلات شخصی انتقاد می‌کند و بر اهمیت عشق حقیقی و رهایی از آز و آرزوهای مادی تأکید می‌نماید. همچنین، به مفاهیم معنوی و عرفانی مانند عشق الهی و رهایی از تعلقات دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتقادی و فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳۴

ای نموده عاشقی بر زلف و چاک پیرهن
عاشقی آری ولیکن بر مراد خویشتن

تا ترا در دل چو قارون گنجها باشد ز آز
چند گویی از اویس و چند گویی از قرن

در دیار تو نتابد ز آسمان هرگز سهیل
گر همی باید سهیلت قصد کن سوی یمن

از مراد خویش برخیز ار مریدی عشق را
در یمن ساکن نگردی تا که باشی در ختن

آز را گشتن دگر آن آرزو دیدن دگر
هر دو با هم کرد نتوان یا وثن شو یا شمن

بی جمال یوسف و بی سوز یعقوب از گزاف
توتیایی ناید از هر باد و از هر پیرهن

باده با فرعون خوری از جام عشق موسوی
با علی در بیعت آیی زهر پاشی بر حسن

پای این میدان نداری جامهٔ مردان مپوش
برگ بی‌برگی نداری لاف درویشی مزن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.