هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید و از احساسات خود در هنگام هجران و دیدار با او می‌گوید. او از جادوی نگاه معشوق و تأثیر آن بر جان و دل خود سخن می‌گوید و اظهار می‌کند که حتی اگر به وصال معشوق نرسد، باز هم عمر خود را در غم و اندوه عشق او سپری خواهد کرد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۵

گر نشد عاشق دو زلف یار بر رخسار او
چون ز ما پنهان کند هر ساعتی دیدار او

یک زمان در هجر و وصل او شود خرم دلم
این چه آفت رفت یارب بر من از دیدار او

غمزهٔ غماز او چون می‌رباید جان و دل
گر نشد جادو به رخ آن طرهٔ طرار او

گر نیابم وصل رویش باشد از وی اینقدر
عمر یارب می‌گذارم در غم تیمار او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.