هوش مصنوعی: این شعر از سنایی غزنوی، شاعر و عارف ایرانی، بیانگر عشق و ستایش معشوق است. شاعر در این شعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق عشق و جمال او را بر دل و جان خود توصیف می‌کند. همچنین، شاعر از مفاهیم عرفانی و معنوی مانند حقیقت و طنازی نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم و اصطلاحات به‌کار رفته در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۹۹

تا مسند کفر اندر اسلام نهادستی
در کام دلم زهری ناکام نهادستی

زلف تو نیارامد یکساعت و دلها را
در حلقهٔ مشکینش آرام نهادستی

از چهرهٔ خود باغی بر خاص گشادستی
وز غمزهٔ خود داغی بر عام نهادستی

در عالم حسن خود بی‌منت گردونی
هم صبح نمودستی هم شام نهادستی

بر جرم مه تابان مرغان حقیقت را
هم دانه فگندستی هم دام نهادستی

در مجلس طنازی بر دست گرانجانان
از بهر سبکباری صد جام نهادستی

شوریده نمی‌خواندند زین بیش سنایی را
شوریده سنایی را تو نام نهادستی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.