هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و عیاری سخن می‌گوید و از احساسات پیچیده و متناقضی مانند آشوب دل، شگفتی، نیش و نوش، و غارت بی‌باران صحبت می‌کند. شاعر همچنین از مفاهیمی مانند هوشیاری و بی‌هوشی، عشق و طریقت، و شوخی و جدیت استفاده می‌کند تا احساسات خود را بیان کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق و پیچیده‌ای مانند عشق، عرفان، و احساسات متناقض است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۹۸

باز این چه عیاری را شب پوش نهادستی
آشوب دل ما را بر جوش نهادستی

باز آن چه شگرفی را بر شعلهٔ کافوری
صد کژدم مشکین را بر جوش نهادستی

در حجرهٔ مهجوران چون کلبهٔ زنبوران
هم نیش کشیدستی هم نوش نهادستی

در غارت بی باران چون عادت عیاران
هم چشم گشادستی هم گوش نهادستی

ای روز دو عالم را پوشیده کلاه تو
نامش به چه معنی را شبپوش نهادستی

از جزع تو اقلیمی در شور و تو از شوخی
لعل شکرافشان را خاموش نهادستی

از کشی و چالاکی پیران طریقت را
صد غاشیه از عشقت بر دوش نهادستی

سحرا گه تو کردستی تا نام سنایی را
با آنهمه هوشیاری بی هوش نهادستی
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.