هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید. او با توصیف زلف پریشان و چهره‌ی درخشان معشوق، احساسات خود را بیان می‌کند. شاعر از بوسه‌های باران‌گونه و شور و شوق عشق سخن می‌گوید و از تأثیر این عشق بر زندگی خود می‌نویسد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۳۵

صبحدمان مست برآمد ز کوی
زلف پژولیده و ناشسته روی

ز آن رخ ناشستهٔ چون آفتاب
صبح ز تشویر همی کند روی

از پی نظارهٔ آن شوخ چشم
شوی جدا گشته ز زن زن ز شوی

بوسه همی رفت چو باران ز لب
در طرب و خنده و درهای و هوی

بهر غذای دل از آنوقت باز
بوسه چنانست لبم گرد کوی

ریخت همی آب شب و آب روز
آتش رویش به شکنهای موی

همچو سنایی ز دو رویان عصر
روی بگردان که نیابیش روی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.