هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و دیوانگی ناشی از عشق است. شاعر از جدایی، درد عشق، و بی‌پناهی در بیابان زندگی سخن می‌گوید و به دنبال راهنمایی مانند خضر می‌گردد. همچنین، او از بی‌وفایی و رنج‌های عشق شکایت کرده و خود را به‌عنوان سگ آستان معشوق توصیف می‌کند. در نهایت، شاعر از غرقاب عشق و اشک‌های بی‌پایان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و گاهی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دیوانگی عشق و رنج‌های آن نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹

زالتزام عقل شد دیوانگی حاصل مرا
بعد از این دیوانه خوان، بینی اگر عاقل مرا

بخت میمون بین که چون صیا سنگین دل مرا
نیم بسمل می فروشد می خرد قاتل مرا

با دلت کاش ای کمان ابرو بدل گردد دلم
تا زنی پیکان و پیکان نگذرد از دل مرا

خویشتن تا در میان کشتگانش گم کنم
دوستداری کو که از رحمت کند بسمل مرا

در بیابانی شدم ره گم که گوید عقل کل
خضر راهی کو که بنماید ره منزل مرا

آن سوداش پیش لب خال است یا چیز دگر
موشکافی کو که سازد حل این مشکل مرا

گفته ای از بهر پاس آستان خواهم سگی
من سگت ای من گست دانی اگر قابل مرا

تا نگه با خود کنم از شرم عشق و پاس خصم
روبروی خود نشاند یار در محفل مرا

زان مرا بهتر که زاهد خشت مالد بهرخم
گر جهودی بالمثل دارد به کار گل مرا

با تو خواهم گفت یغما لطمه غرقاب عشق
گر محیط اشک ماند رخت بر ساحل مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.