هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غزل‌گونه است که در آن شاعر از عشق، دل‌بستگی، و رنج‌های عاشقی سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق، سایه‌های شمشیر فتنه، و تاریکی‌های فراق می‌نالد و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «سایه شمشیر فتنه» و «روزگار سیاهی» ممکن است حاوی مضامین سنگین باشند که برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۱۳۸

روم به جلد سگ پاسبان که گاه به گاهی
مگر به مغلطه یابم بر آستان تو راهی

به وحشتی است دل از خیل غمزه در خم زلفش
که بی دلی شب تاریک بر خورد به سیاهی

رخ تو ماه شمردم دل تو سنگ و چو دیدم
مثال ذره به خورشید بود و کوه به کاهی

به گوشه گوشه چپ و راست ز ابرویت چه گریزم
که غیر سایه شمشیر فتنه نیست پناهی

نه سایه ای ز تو بر سر نه نوری از تو به روزن
مرا از آن چه که سروی مرا از این چه که ماهی

بهار تو است بتان را خزان خرمی ای خط
هزار سال نروئی ندانمت چه گیاهی

کشیده خنجر و جوید بهانه مدعی ای کاش
کند ثواب و مرا متهم کند به گناهی

به دل رقیبم از آن ره نمی دهد که مبادا
خدای نکرده از این ره کنم به کوی تو راهی

همینم از شب زلف تو حاصل است که دارم
به دست روز پریشان و روزگار سیاهی

نه شام را خبری از سحر اثر نه دعا را
شب فراق تو افتاده ام به روز سیاهی

ربود غارت خط تاج نخوت از سر حسنش
مگر رسد سر یغما از این نمد به کلاهی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.