۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹

آب شد دیده ز بس گریه دگر چون گریم
خون کن ای عشق دلم تا پس از این خون گریم

تا تو ای خسرو خوبان همه شیرین خندی
من چو فرهاد به تلخی همه گلگون گریم

تو گلستانی و من ابر بهاران نه عجب
که فزون خندی چندانکه من افزون گریم

گاه بر گریه بی حاصل لیلی خندم
گاه بر خنده ناکامی مجنون گریم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.