۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸ - به مهربان یاری نگاشته

جانم خاک راهت باد و روانم گرد گذرگاهت، در کجائی و چه جائی چه می دهی و چه می ستانی؟ بختت مهربان است یا سرگران، همراهان یار دلند یا بار دل، از گفته های گهر سفت دو استاد کهن و دو خداوند سخن خواجه و شیخ چه اندوخته و از روان پروران که سخن گستران این روزگارند چه آموخته ای؟ همگنان را با تو آشتی یا جنگ است و ترا با ایشان اندیشه نام یا ننگ؟ بدان فرخ فرگاهت که چرخش خاک درگاه باد به دستور پیشین راه است یا دست آویز بیماری های بربسته خاک گذرگاه، شمارت با ساز و سرود است، یا نماز و درود؟ رشک اندیشان را در آویز و آزار فراز است یا راه آمیز و سازش باز؟ بدخواه دستان دست نیرم نیرو دوستی اندیش است یا بر همان هنجار دیرین و آئین پیش؟ بدان خدای که ما را بندگی داد. و ترا خداوندی گزارش تیمار و خرسندی خواری و ارجمندی کاستی و فزایش بی تابی و آسایش، بلندی و پستی، هشیاری و مستی، هر چه هست بی کاست و فزود نگارش فرمای و همراه هر که دانی و توانی پیش از آنکه سایه خورشید در فراخای شمیران پهن و دراز افتد و سامان دزآشوب و تجریش از جوش خرانبار بیگانه و خویش با رسته رستاخیز انباز آید با بنده خاکسار خویش فرست که روزم از امید سیاه است و دیده از چشمداشت سفید.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷ - به یکی از دوستان نوشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹ - به یکی از یاران نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.