هوش مصنوعی: نویسنده در این متن خطاب به فرزند خود اظهار می‌کند که به دلیل سفر اجباری و ضعف ناشی از پیری و دوری از یار، احتمال بازگشت ندارد. او از فرزندش می‌خواهد اگر راهی برای ملاقات وجود دارد، اطلاع دهد. در غیر این صورت، از او می‌خواهد که محبت و زحماتش را فراموش نکند و در دعا به یادش باشد. همچنین، ابراز می‌کند که دوست دارد در قیامت بار دیگر فرزندش را ببیند و غرامت گناهان او را بپردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اخلاقی است و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، اشاره به مفاهیم مذهبی مانند قیامت و غرامت گناهان ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۶۹ - به یکی از دوستان نزدیک نگاشته

فرزند من؛ غالب این است که مرا از کویت که قبله توحید است و کعبه تجرید به ضرورت سفری پیش آید. اعتمادی بر حیات ندارم خاصه اکنون که قوت حرمان و حسرت یار جوان نیز ضمیمه ضعف پیری شد. نه مرا استیفای خدمت تو مقدور است نه ترا التفات سرافرازی من میسور. از تقدیر آگاه نیم، اگر ملاقات را علاجی دانی و حیلتی توانی بر نگار و خبر ده، که از آن راه برآیم و دولت دست بوست حاصل شود. چنانچه طریق درمان مسدود است و اسباب مزیت مفقود، محبت و زحمت های مشقت مرا از در خداوندی و پرهیزگاری قربت و آمرزگاری فرمای. نه چندان از حسن سلوک و پاس مهر و وفور محبت و محامد اخلاق و بسط دل جوئی و دیگر محاسن احوال حضرت خجل و روسیاهم و شرم آگین و عذر خواه که به صد دفتر گفتن توان و به هزار گوش شنفتن، فراموش مکن و خامه از پرسش حالم خاموش مخواه، بیت:

کاش که در قیامتش بار دگر بدید می
کآنچه گناه او بود من بکشم غرامتش
از تو زحمت بر من خوشتر که از من بر تو رحمت.
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸ - به یکی از بزرگان نوشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰ - به یکی از دوستان نوشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.