۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲ - به نواب فتح الله میرزا نگاشته

فدای خجسته وجودت شوم، مکرر قرب اندیش همایون شهود والا شده ام، و به حسرت بازگشته. امروز هم به دستور ایام گذشته تقرب جستم. همقطاری میرزا ابراهیم گفت آن پاک وجود که بدو زنده ام و از دیربازش بر درگاه خداوندی بنده، متکسر المزاج است و بسیج اندیش درمان و علاج. هنگام دعای صحت است، نه ادعای صحبت، زاید الاوصافم از این قصه پر غصه تیمار رست و پراکندگی زاد، اینک در خواست شفا و سلامت شخص والا را صروف انگیز مسجد وقوف آرای محرابم. جز دعاگوئی از این پیر خسته و اسیر شکسته چه خیزد. کاش خاری که در راه والاست مرا در چشم خلد، تا گروهی سراری و خدم و انبوهی حواشی و حشم به فر سلامت ذات فرخ آسوده مانند، فرد:

من ودل گرفدا شویم چه باک
غرض اندر میان سلامت تست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱ - از قول علی اکبر خان دامغانی به دختر شاهزاده نامزدش نگاشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.