۱۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲ - از قول شخصی به حاجی ابوالقاسم قزوینی نگاشته

قربان حضورت شوم، دستخط مبارک فرق مباهاتم بر فلک سود و سرود سپاسم هم آواز ذکر ملک گشت، اگر خواهم شکر عنایت عالی به اداء رسانم، صد قیامت بگذرد و آن همچنان ناتمام خواهد ماند. زبان من از سپاسداری قاصر است. هم مگر خدام خداوندی که در جمیع مراتب جبران ساز جرایم ماست جنایت کمترین را به ثنای احوال و دعای وجود و سپاس نعمت آمرزگاری خواهد کرد، اولی آنکه کاربند نکته عجزالواصفین آمده، دست ادب در آستین کشم. دیگران در شکر احسان عاجزند این ناتوان هیچ زبان کی و کجا منت گذار حق حیات تواند شد، رجوع خدمات را در طی احکام علیه مترصدم.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱ - به میرزا رضای نواب اصفهانی از ری نگاشته است
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳ - از قول آقازین العابدین تاجر اردکانی به شخصی نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.