هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان یک مرغ (بلبل) بیان می‌شود که در دام عشق گرفتار شده است. شاعر از درد فراق، حسرت و ناکامی در عشق می‌گوید و از ساقی می‌خواهد که با نوشیدن شراب، درد دوری معشوق را تسکین دهد. همچنین، اشاره‌ای به بی‌پروایی و بی‌وفایی معشوق دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌ای به مصرف شراب دارد که نیاز به توضیح و تفسیر مناسب برای گروه‌های سنی پایین‌تر دارد.

شمارهٔ ۱۹

خوش آن بلبل که بگشایند در گلزار دامش را
دهد گل بی جفای باغبان هر لحظه کامش را

مرا، صیاد، طفلی باغبان بوده است و بی پروا
من آن مرغم، که جستم آشیان دیوار بامش را

مرا در شیشه دل خون فزاید حسرت ساقی،
که از بهر چه نوشد مدعی صهبای جامش را

شب و روزی که دارد جان من در دوری جانان،
نبیند هیچ چشم تیره بختی صبح و شامش را

به هیچم می فروشد خواجه در بازار و حیرانم،
به هیچ آیا فروشد خواجه ای هرگز غلامش را

خیالی پخته دارد بوالهوس، لیکن گمان است این
مگر عشقی ز سر بیرون کند سودای خامش را

به عشق روی آن دلدار، ساقی کن به ساغر می
خدا را مشکن این جام و مجو در ننگ نامش را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.