هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از سایه سعادت و مایه شکیبایی یاد می‌کند و بیان می‌دارد که بدون رنج، لذتی وجود ندارد. او از عشق به معشوق و بی‌صبری در برابر این احساس صحبت می‌کند و تأکید می‌کند که عشق و صبر دو مفهوم متناقض هستند. همچنین، شاعر از شب‌های طولانی و روزهای تاریک خود می‌گوید و از معشوقی که دل‌ربایی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، این شعر را برای سنین بالاتر مناسب می‌سازد.

شمارهٔ ۲۷

ای سایه سعادت و ای مایه شکیب
ما از تو بی خودیم و هنوزت به ما عتیب

بی خار گل نبوده و بی رنج مار، گنج
نی خرّمی است بی غم و نی یار بی رقیب

ساقی به همگنان همه صهبای لعل داد
جز خون دل نبوده از آن می مرا نصیب

وز جان ما نگار دهد بزم را بخور
وزن خون ما حبیب کند دست را خضیب

روزم همه شب است و شبم جمله بامداد
زآن موی همچو نافه وز آن روی دلفریب

گور است چشم خاطر صورت پرست محض
سیرت ز صورت تو نبیند، مگر لبیب

با عشق آن نگار، ز افسر مجوی صبر
عشق و صبوری این دو حدیثی است بس عجیب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.