هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از بی‌وفایی معشوق شکایت دارد و به زیبایی‌ها و دردهای عشق اشاره می‌کند. همچنین، از مستی عشق و تسلیم در برابر معشوق صحبت می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و تسلیم در برابر معشوق نیاز به درک بالاتری از روابط انسانی دارد.

شمارهٔ ۳۴

ای بی وفا که عمری سازیم با جفایت
با ما سری نداری بازیم سر به پایت

بس خون که در دل افتاد از بوی باده تو
بس پای کو به گل ماند از حسن دست خایت

غوغای عهد ضحاک یکباره خیزد از خلق
بر دوش اگر ببینند آن طرّه دوتایت

ما را و مدعی را در بزم عشق قربی است
کو از شراب بی خود ما مست از لقایت

ما رأی خویشتن را باری عدم شمردیم
ایدون هر آنچه خواهی میکن که رأی رایت

گوهر چو قابل افتد گویند کش بها نیست
آن گوهری که نبود ای سیم تن بهایت
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.