هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و شیفتگی به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که پس از جست‌وجو در همه عالم، چیزی بهتر از عشق او نیافته است. او از زلف آشفته و نگاه خونین معشوق یاد می‌کند و وفاداری خود را به او ابراز می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۴۵

گشتیم همه عالم و جای دگری نیست
دیدیم و ز سودای غمت خوبتری نیست

تا شیفته سامان گذرد خاطرم ای دوست،
از زلف تو در خاطرم آشفته تری نیست

سرتاسر نخجیرگه عشق مپندار،
کز ناوک مژگان تو خونین جگری نیست

جانانه وبل جان منی زآن رخ و زآن لب
پنهان ز چه دارم، که جز اینم هنری نیست

دارند به گلزار تو مرغان خوش آواز
پرواز، و دریغا که مرا بال و پری نیست

دیدار رخت نیست مگر کار سکندر
کایینه گری شیوه هر بی بصری نیست

در راه وفاداری آن سخت دل، افسر
جز خضر محبت دگرم راهبری نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.