هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، به توصیف احساسات شاعر نسبت به معشوق و درد فراق می‌پردازد. تصاویر شاعرانه‌ای مانند باران ابر نیسان، گلبن، یاقوت، لعل، و زلف هندوی معشوق برای بیان عشق و اندوه به کار رفته‌اند. شاعر از اشک‌های خونین، دل سوخته، و زهر فراق سخن می‌گوید و از ساقی می‌خواهد تا با ریختن باده، درد او را تسکین دهد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه‌ای است که با احساسات عمیق و گاهی دردناک همراه است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد. محتوای عاطفی و غمگین آن نیز مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۵۶

ابر نیسان به چمن بار دگر باران ریخت
گلبن از باد سحر، گر به سر یاران ریخت

امشب ای بنده بنه خواب، که آن هندوی زلف،
اشک یاقوت وش از دیده بیداران ریخت

لب چون لعل تو شد غنچه سیراب از خون،
بسکه خون جگر از چشم من گریان ریخت

لبت آهسته به بوسی تف دل باز نشاند
جرعه ای بود، که بر آتش ما پنهان ریخت

از غم روی تو در چشمه چشمم همه شب،
قطره ها جمع شد و خون دل عمّان ریخت

از فراق لبت، اندر شکن زلف، دلم
زهر جراره شد و در دهن ثعبان ریخت

حیرت افزود مرا ساقی مجلس، که به جام،
باده مدعی و خون مرا یکسان ریخت

تا من از حلقه جانانه نباشم، افسر،
همچو مویی،‌ دلم از طرّه مشک‌افشان ریخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.