هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و رنج عاشق و امیدواری او به رسیدن خبری از معشوق است. شاعر از عشق یکطرفه و ستم معشوق می‌نالد، اما همچنان به امید وصل و محبت اوست. او حاضر است همه وجودش را نثار معشوق کند و از غمزه‌های معشوق به جان خریدار است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، و بیان احساسات شدید ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۷۸

نه به دستگاه شهنشهی، نه به خوبیت ضرری رسد
که ز ترک چشم ستمگرت، نگهی به خونجگری رسد

چه که هم تو زخمی و مرهمی، به وجود محتضرم همی،
چه خوش است زآمدنت دمی، خبری به محتضری رسد

صنما، مها، چه نکو بود، که محبت از دو طرف کشد
ز من آه بوالعجبی رود، ز تو پیک ناموری رسد

دل و جان و سر به طبق نهم، که نثار مقدمش آورم
ز قدوم قاصد محترم، ز تو گر به من خبری رسد

تو که شعله خوی و ستمگری، به دو رُخ، دو خرمن آذری
ز چه غم خوری، که به خرمنی، ز نگاه تو شرری رسد

بشنو ز افسر مبتلا، برسان سلام و نیاز ما
به مقیم درگهش ای صبا، گذرت اگر سحری رسد

به خدنگ غمزه‌ات ای جوان، همه جان و تن سپرم از آن
که به پیکر من خسته جان، نه به سینه دگری رسد
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.