هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی‌های طبیعت در فصل بهار می‌پردازد و از عشق و بیقراری عاشق سخن می‌گوید. عناصری مانند گلشن، لاله، سنبل، سرو، و بلبل به‌کار رفته‌اند تا احساسات شاعر را نسبت به معشوق و طبیعت بیان کنند. همچنین، شاعر از غم و شادی جهان دوری گزیده و تنها به عشق و دردهای آن توجه دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کار رفته نیاز به درک ادبی و عاطفی بیشتری دارند.

شمارهٔ ۱۱۹

وه چه خوش است گلشن و باد خوش بهاریش
لاله و داغ آتشین، سنبل و بیقراریش

سرو سهی به بوستان یاد قد تو می‌کند
هر نفسی که می‌زند دم ز نوا قناریش

سنبل بی قرار تو می ببرد قرار من
تا ز نسیم بشنوم قصه بیقراریش

در چمن و در انجمن جمله بود ز عشق تو،
بلبل و بیقراریش، عاشق و دلفکاریش

از غم و شادی جهان گوشه گزیده ایم ما
گل رخ و بی وفایی اش، دلبر و غمگساریش

گر بزنی تو بر جگر، تیر هلاکم ای پسر،
زخم تو را بود سپر، سینه و زخم کاریش

دوش همی به عشوه ها، گفت بنال افسرا،
بلبل مست شد کجا زمزمه اختیاریش؟
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.