هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، بیانگر حال و هوای عاشقانه و مستانه در محفل پیر مغان است. شاعر از می‌نوشی، عشق و مستی سخن می‌گوید و به زیبایی‌های طبیعت و نغمه‌های عاشقانه اشاره می‌کند. او از ساقی می‌خواهد که باده بنوشاند و از غفلت در فصل بهار پرهیز می‌دهد. در نهایت، شاعر تأکید می‌کند که عاشق واقعی کسی است که در نغمه‌های عشق غرق شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به می‌نوشی دارد که مناسب گروه‌های سنی پایین نیست.

شمارهٔ ۱۲۹

آیم از دیر مغان سرخوش و مست و مدهوش
حلقه بندگی پیر مغانم در گوش

یک زمان مطرب ما نغمه سراید که برقص
یک طرف ساقی ما باده بریزد که بنوش

تا چرا داده به من لعل مروّق ساقی
چون خم باده حریفان همه در جوش و خروش

نشوم مست و خراب از می ناب ای ساقی
تا حریفان نکشندم چو سبو دوش به دوش

خوش تر آن است که بر باد دهیمش چو غبار،
سر ما گر نشود خشت خم باده فروش

تا چه حکم آیدم از درگه دیوان قضا،
چشم بر ساقیم و گوش به الهام سروش

شد بهار و به فغان آمده مرغان چمن،
غفلت است آن که در این فصل نشینی خاموش

عاشق آن است که بی خود کندش نغمه عشق
نه که از زمزمه مرغ سحرگه مدهوش

ساقی مجلس اگر باده از آن دست دهد
افسرا، جان و دل خویش به جامی بفروش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.