هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او احساسات خود را با تصاویری مانند آتش، شمع، گلشن، دریا و باده توصیف می‌کند و از درد دل و رازهای نهان خود می‌گوید. همچنین، شاعر بر حفظ اسرار و مقاومت در برابر مدعیان تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۲۸

آتش زنم ز عشق گر این سان به جان خویش
روشن کنم چو شعله شمع استخوان خویش

گر خون دل ز دیده بریزم بدین نمط
گلشن کنم ز لاله کنار و میان خویش

گر لخت لخت شد جگر و پاره پاره دل
با مدعی نگویم راز نهان خویش

چون بحر در خروشم و چون باده ام به جوش
مهر خموشی ار زده ام بر دهان خویش

خاموشیم بود سبب کام مدعی،
از کام بهتر آن که برآرم زبان خویش

بحریم و آتشیم، خروشان و سرکشیم
وز کف نمی دهیم در این ره توان خویش

تا آن که یار جان و دل از ما کند قبول
افسر، گرفته بر کف دست ارمغان خویش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.