هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از عشق و جدایی سخن می‌گوید. او از زلف معشوق، خورشید، و شب‌های تاریک به عنوان نمادهای عشق و اندوه استفاده می‌کند و از معشوق می‌خواهد که او را فراموش نکند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاطفی عمیق و نمادهای ادبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌تر، آن را برای مخاطبان با سن بالاتر مناسب می‌کند.

شمارهٔ ۱۳۱

بر دوش فکند زلف را دوش
خورشید ز شام شد زره پوش

زلفش چو شبان تار عشاق
در ماتم بخت ما سیه پوش

هنگامه صبح رستخیز است
آن شام، که گیرمش در آغوش

ما یاد تو می کنیم دایم،
ما را تو چرا کنی فراموش؟

از بهر خدا چگونه باشد،
با ناله ما، لب تو خاموش؟

از لعل لبان شکر فروشی
از ابروی خویش سرکه مفروش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.