هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر صحنه‌ای از یک میخانه را توصیف می‌کند که در آن پیر می‌فروش، می‌خوارگان مست را تحت تأثیر حکم و شراب خود قرار داده است. می‌خوارگان در حال مستی و شادی هستند و از می و آتش شراب پیر می‌فروش به وجد آمده‌اند. شاعر به رابطهٔ خاص بین پیر می‌فروش و می‌خوارگان اشاره می‌کند و اینکه آنها در جستجوی نام و راز هستند، اما پیر سکوت اختیار کرده است. در پایان، شاعر به درد فراق و ناآگاهی از حالات عشق اشاره می‌کند و از کسانی که درک درستی از این درد ندارند، انتقاد می‌کند.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اشاره به مستی و شراب است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل مفاهیم آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۳۲

دوش دیدم بر در میخانه پیر می‌فروش
کرده یک یک می‌کشان آویزه حکمش به گوش

از می مینای او میخوارگان مست و خراب
زآتش صهبای او دردی کشان اندر خروش

این به آن گوید هنیألک ز من بستان قدح
آن به این گوید که در کش جام و نوشت باد نوش

گرچه ما بی خود جوانانیم لیک از لطف پیر،
ساغر اندر دست داریم و سبوی می به دوش

ما همه درجستجوی نام و او ننگش ز ما،
ما همه در گفتگوی راز و او یکسر خموش

تا چه گوید از کرامات و چه بنماید ز کشف
ما همه نسبت به او سر تا قدم چون چشم و گوش

خام را نبود خبر از پختگان درد عشق
پخته داند تا چرا از شعله خام آید به جوش

ای که در عالم ندانی حالت درد فراق
تا کیم بیهوده گویی در ره وصلش بکوش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.