هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و احساسات خود نسبت به معشوق سخن میگوید. او از اسارت دل در زلف یار، بیقراری و آشفتگی ناشی از عشق، و قدرت عشق در تسخیر جهان میگوید. همچنین، شاعر به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که درک کامل آن ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند اسارت دل و بیقراری ناشی از عشق نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۳۳
خوشا سودای عشق و روزگارش
وز آن خوش تر به جان ما شرارش
دلم در زلف او عمری اسیر است
من آشفته سامان یادگارش
توانم برد چشم ناتوانش
قرارم برد زلف بی قرارش
مسلمانان ز عشق روی خوبان
دلی دارم، ندارم اختیارش
بنام ایزد مرا باشد نگاری،
که مانی شرمسار است از نگارش
نمی دانم چه باغست این محبت
که برق آرد به جان گل شرارش
در آن وادی که عشق آید به جولان
جهان تسخیر یک چابکسوارش
وز آن خوش تر به جان ما شرارش
دلم در زلف او عمری اسیر است
من آشفته سامان یادگارش
توانم برد چشم ناتوانش
قرارم برد زلف بی قرارش
مسلمانان ز عشق روی خوبان
دلی دارم، ندارم اختیارش
بنام ایزد مرا باشد نگاری،
که مانی شرمسار است از نگارش
نمی دانم چه باغست این محبت
که برق آرد به جان گل شرارش
در آن وادی که عشق آید به جولان
جهان تسخیر یک چابکسوارش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.