هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق و فراق پرداخته است. شاعر از زیبایی معشوق، درد فراق، و امید به وصال سخن می‌گوید و در پایان، از عشق به عنوان تنها حقیقت جهان یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳۴

ای که تو را ز شام مو، روی دمیده چون فلق
از فلق تو خون جگر، ساغر باده شفق

از می ساغر لبت، لعل بدخش غرق خون،
وز تف حسرت رخت خرمن ماه محترق

ای گهر عقیق لب جیب و برم یمن کنی،
خون دل از دو دیده ام ریز اگر بدین نسق

مردم چشم روشنم دید بیاض روی تو
شست سواد دیده‌ام ز اشک روان خود ورق

شادی وصل عاقبت شد به فراق منتهی
وه که به رنج شد بدل، لذت عیش ماسبق

روی چو‌‌ آفتاب تو، تافته بر جهانیان
بوالهوسان چو شب پره هیچ ندیده جز عشق

مفتی شهر را بگو، منکر عاشقان مشو
ورنه به شرع ما شوی، موجب ذم و طعن و دق

قاصد یار افسرا، مژده وصل می دهد
لایق او چو نیست زر، سر بنهیم بر طبق
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.