هوش مصنوعی: شاعر خطاب به باد شمال، از عشق و مستی می‌گوید و از درد فراق و عشق نافرجام سخن می‌گوید. او با بی‌پروایی از عشق و مستی خود دفاع می‌کند و حتی حاضر است به خاطر معشوق جان خود را از دست بدهد. در نهایت، اشاره‌ای به قدرت خداوند در آفرینش دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'خون عاشق مست' و 'گر مرا می‌کشی' ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۳۹

مرحبا ای برید باد شمال
که به ما می دهی نوید وصال

چند گویی که خون عاشق مست
شد به فتوای شیخ شهر حلال

عاشق و رند و بی خود و مستم
گر مرا می کشی تعال، تعال

با شراب مروّق لعلت
جامم از خون دیده مالامال

گر مرا می کشی به عشوه بکش
که همین جا است جای غنج و دلال

چون تو نقشی دگر نخواهد زد
قلم صنع قادر متعال
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.