هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و مستی و دیوانگی سخن می‌گوید و تمایل خود را برای رهایی از قید و بندهای عقل و خرد نشان می‌دهد. او می‌خواهد در میخانه، مست و آزاد باشد و از زندگی لذت ببرد. همچنین، به عشق و زیبایی اشاره می‌کند و از حالات روحی خود در این مسیر می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و شاعرانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و می‌نوشی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۴۸

وقت آن است که از خانه به میخانه روم
مست و مخمور و پراکنده و دیوانه روم

بر در بارگه پیر مغان مست و خراب
نروم، ور بروم عاقل و فرزانه روم

در دلم هست که روزی به بر مفتی شهر
خرقه انداخته، با ساغر و پیمانه روم

گو مکن شنعت ما، مغ بچه باده فروش
من نه آنم که ز میخانه به افسانه روم

نوبهار است و چمن غیرت گلزار بهشت
ساقیا دور تو یک جام که مستانه روم

بلبل زمزمه سنجم من و در محفل گل،
شمع سان سوزم و با حالت پروانه روم

دیده ام حلقه زنجیر پری رویان را
که چو دیوانه سراسیمه به ویرانه روم

یارب این طرفه حدیثی است که بر درگه دوست
آشنا آمده بودم من و بیگانه روم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.