هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و مستی سخن میگوید. او ابتدا از ترک شراب و توبههای مکرر خود میگوید، اما با دیدن معشوق، دوباره توبهاش را میشکند. شاعر از عشق و مستی ناشی از باده و زیبایی معشوق سخن میگوید و بیان میکند که عقلش در برابر عشق تسلیم شده است. او از امید به دیدار معشوق و اشکهای عاشقانه میگوید و حتی اگر معشوق به او رحم کند، باز هم در دام عشق گرفتار است.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و استفاده از استعارههای شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی نیاز به درک و بلوغ فکری بیشتری دارد.
شمارهٔ ۱۵۳
به ترک ساقی و صهبا، هزار توبه ببستم
چو چشم مست تو دیدم، دوباره توبه شکستم
بگو به ساقی مجلس، به دور ما ندهد می
که من ز باده لعلش، خراب و بی خود و مستم
فروغ باده چو دیدم در آبگینه صافی
هزار توبه خارا، چو آبگینه شکستم
عقاب عشق چو بر من فکند بال عنایت
ز پای طایر مسکین عقل رشته گسستم
دمی بهم نزدم چشم، بر امید خیالش
به شام تیره غم در بروی دوست نبستم
به عشق مهر جبینی فشانم اشک چو کوکب
به یاد طلعت ماهی، همی ستاره پرستم
اگر چه بند ز پایم گشود و کرد ترحم
سرفرار ندارم که از کمند نجستم
ورا ز سیب زنخدان، ربودمی دو سه بوسه
دمی به سرو بلندش اگر رسیدی دستم
چو چشم مست تو دیدم، دوباره توبه شکستم
بگو به ساقی مجلس، به دور ما ندهد می
که من ز باده لعلش، خراب و بی خود و مستم
فروغ باده چو دیدم در آبگینه صافی
هزار توبه خارا، چو آبگینه شکستم
عقاب عشق چو بر من فکند بال عنایت
ز پای طایر مسکین عقل رشته گسستم
دمی بهم نزدم چشم، بر امید خیالش
به شام تیره غم در بروی دوست نبستم
به عشق مهر جبینی فشانم اشک چو کوکب
به یاد طلعت ماهی، همی ستاره پرستم
اگر چه بند ز پایم گشود و کرد ترحم
سرفرار ندارم که از کمند نجستم
ورا ز سیب زنخدان، ربودمی دو سه بوسه
دمی به سرو بلندش اگر رسیدی دستم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.