هوش مصنوعی: شاعر از صبا (باد) می‌خواهد که به سوی یارش برود و از حال دل غمزده‌اش خبری بیاورد. او از یارش می‌خواهد که مانند طبیبی به دیدارش بیاید و با نگاهی پر از عنایت، دل سوخته‌اش را التیام بخشد. شاعر از درد و رنج خود می‌گوید و از یارش می‌خواهد که به او توجه کند و رحمتی نشان دهد. در پایان، شاعر از روزگار سخت خود شکایت می‌کند و از یارش می‌خواهد که مانند خورشید تابان یا مهری درخشان، اثری از خود بر جای بگذارد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۶۶

ای صبا از ره یاری سوی یارم گذری کن
دمی از حال دل غمزده او را خبری کن

کای طبیب دل بیمار، بر خسته خویش آی
بعیادت قدمی نه، به عنایت نظری کن

کف آبی به دل سوخته غمزده ای زن
مشت خاکی به سر خسته خونین جگری کن

مرهمی برتن صد پاره ز تیر ستمی نه
گذری بر سر غمدیده ی بی پا و سری کن

آخر ای کوکب تابنده ز گردون بنما رخ
آخر ای مهر درخشنده ز مشرق اثری کن

روز ما شام شد از دست غمت چند تطاول
صبح رویا،‌ حذر از ناله و آه سحری کن

خلق را جان و دل اندر گرو سیم و تو افسر
خرقه هستت دل و جان در گرو سیمبری کن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.