هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از سنایی غزنوی است که در آن شاعر از یار خود می‌خواهد تا با عشق و شجاعت، دردها و رنج‌های زندگی را تحمل کند و در برابر مشکلات مقاومت نماید. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، رنج، مقاومت، و عرفان سخن می‌گوید و از یار خود می‌خواهد که در برابر سختی‌ها ایستادگی کند و با عشق و ایمان، زندگی را سپری نماید.
رده سنی: 18+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم و اشارات موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد و نیاز به تفسیر و تحلیل داشته باشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷

ای یار مقامر دل پیش آی و دمی کم زن
زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن

در پاکی و بی‌باکی جانا چو سرانداران
چون کم زدی اندر دم آن کمزده را کم زن

اشغال دو عالم را در مجلس قلاشان
چون زلف نکورویان بر هم نه و بر هم زن

در چارسوی عنصر صد قافلهٔ غم هست
یک نعره ز چالاکی بر قافلهٔ غم زن

آبی که نهی زان پس بر عالم عالم نه
آتش که زنی آن گه در عالم عالم زن

ار تخت نهی ما را در صف ملایک نه
ور دار زنی ما را بر گنبد اعظم زن

در بوتهٔ قلاشان چون پاک شدی زر شو
وندر صف مهجوران چون صبح شدی دم زن

تاج «انا عبدالله» بر تارک عیسی نه
مهری ز سخن گفتن بر دو لب مریم زن

هر طعمه که آن خوشتر مر بی‌خبران را ده
هر طعنه که آن سختر بر تارک محرم زن

رخت از در همرنگان بردار و به یکسو نه
وندر بر همدردان خر پشته و طارم زن

در مجلس مستوران وندر صف رنجوران
هم جام چو رستم کش هم تیغ چو رستم زن

یاران موافق را شربت ده و پرپر ده
پیران منافق را ضربت زن و دم دم زن

نقلی که نهی دل را در حجرهٔ مریم نه
لافی که زنی جان را از زادهٔ مریم زن

نازی که کنی اینجا با عاشق محرم کن
لافی که زنی باری با شاهد محرم زن

کحل «ارنی انظر» در دیدهٔ موسی کش
خال «فعصی آدم» در چهرهٔ آدم زن

گر باده همی ما را بر تارک کیوان ده
ور رای زنی ما را در قعر جهنم زن

چون عشق به دست آمد تن دور کن و خوش زی
چون عقل به پا آمد پی گور کن و خم زن

غماز و سیه رویند اینجا شب و روز تو
در سینهٔ آن سم نه در شربت آن سم زن

بر تارک هفت اختر چون خیمه زدی زان پس
هم خصل دمادم نه هم رطل دمادم زن

خواهی که سنایی را سرمست به دست آری
خاشاک بر اشهب نه تازانه بر ادهم زن
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۸ - موعظه در وصول به عالم لاهوت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.