۹۲ بار خوانده شده

بخش ۳۷ - صفت رمّال

رمّال که از غمش چو نالم
دارد خبری ز کلّ حالم

آن شوخ مرا ز حُسن گل بوش
چون قرعه نموده خانه بر دوش

ویران دل من که وقف یار است
چون خانه ی رمل بی حصار است

از دیدن او دو چشم پُر خون
آتش ریزد چو شمع وارون

از سیر جمال آن پریوش
شد متصل آب من به آتش

یاران از من کشند محنت
شرمنده شدم از این جماعت

خون در دلم از غم رفیق است
در عشق چه سازم این طریق است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۶ - صفت چاقشور دوزان
گوهر بعدی:بخش ۳۸ - صفت طبّاخ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.