هوش مصنوعی: این شعر از درد عشق و فراق سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عاشقی می‌نالد و از دل‌هایی که از ناله چاک چاک شده‌اند و از صبری که مانند پیراهنی گشاد شده است. او از حسرت دیدار معشوق و رنج‌های راه عشق می‌گوید و اشاره می‌کند که سالکان در این راه پر فراز و نشیب ناگزیر از رقصیدن (تحمل رنج) هستند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، بیان رنج و حسرت در شعر نیاز به بلوغ ذهنی دارد.

بخش ۴۱ - صفت خیّاط

خیّاط پسر بگو چه ها کرد
پیراهن صبر من قبا کرد

چون، کز رگ من، ز تاب غم ها
گردیده گره گره سرا پا

صد چاک ز ناله شد دل من
چون موم ز رشته از کشیدن

از حسرت آن نگار گستاخ
انگشتانه ست دل ز سوراخ

در راه وصال او که دور است
رقصیدن سالکان ضرور است

این راه بریده پای مرتاض
از دست به هم زدن چو مقراض

رگ ها ز تنم ز ضعف هستی
ظاهر شده چون قبای شستی

دانم ز دلم که ریش گشته
از سینه خیال او گذشته

بر جا، مانده است در دل من
از بخیه نشان پای سوزن
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۰ - صفت قنّاد
گوهر بعدی:بخش ۴۲ - صفت صرافان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.