هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق عمیق و دردناک خود به معشوق سخن می‌گوید. او از فداکاری‌های خود در راه عشق، رنج‌های بی‌پایان و بی‌توجهی دیگران به احساساتش شکایت دارد. با وجود تمام دردها، او از عشق خود پشیمان نیست و معشوق را به زیبایی توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و دردهای عاطفی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است با تجربیات عاطفی آن‌ها همخوانی نداشته باشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۲

نثار راه جانان کی سزد جانی که من دارم
ندارد قدر جان در راه جانانی که من دارم

دلم پردرد و جانم پرغم و چشمم بود پرخون
ندارد هیچ کس در عشق سامانی که من دارم

ببین ای پاکدامن گل که از خون جگر تا کی
چسان آلوده شد آلوده دامانی که من دارم

پشیمان گردد از عشق تو مشکل با چنین خوبی
ولی از مهر خوبان ناپشیمانی که من دارم

شود سرو چمن شرمنده زان قامت اگر آید
خرامان در چمن سرو خرامانی که من دارم

رفیق از ناله کی منع من رسوا کند ناصح
اگر آگه شود از درد پنهانی که من دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.