۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۵

کس را اگر یاری بود ای یار یاری همچو تو
از یار اگر یادی کند ای یار باری همچو تو

عمریست می سازم بتو اما کجا سازد دمی
با سازگاری همچو من ناسازگاری همچو تو

خواهم نگار از خون من بندی به پا اما کجا
بندد نگار از خون من برپا نگاری همچو تو

جز غم نباشد حاصلش در عشق دارد هر که او
امید غمخواری چو من از غمگساری همچو تو

همچون رفیق ای بی وفا صبر و قرارش کی بود
آن را که باشد آفت صبر و قراری همچو تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.