هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، درباره عشق، وفاداری، درد فراق و امید به وصال است. شاعر از یار خود می‌خواهد که عهد وفا را نشکند و دلش را نیازارد. همچنین، از زیبایی‌ها و تأثیرات یار سخن می‌گوید و از رنج‌های عشق شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و جفای یار ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۶

زنهار الا یار دلازار خدا را
در پا مفکن عهد و نگهدار وفا را

ترسم که در او برتو رسد تیر گزندی
آسایش خود بنگر و مشکن دل ما را

یادت طرب انگیز و فراقت تعب آمیز
عشقم چه خوش آمیخت به هم درد و دوا را

از روی منت شرم و حیا این همه تا چند
هر چند خود از روی تو شرم است حیا را

زان چشم به دل نیشم و زان لعل به لب نوش
جز پیش تو کشنید به هم رنج و شفا را

در عین وفا ساز جفایت عجب آرم
کز یک نظر اظهار کنی خشم و رضا را

وه زان لب شیرین سخن تلخ ندیدم
کس جمع کند چون تو به دشنام دعا را

لعل تو روانبخش و دهان تو نظر تنگ
با آن دو که آمیخته این بخل و سخا را

گاهی به من افکن نگهی چون شود آخر
سلطان بنوازد اگر از لطف گدا را

با خوف و رجا رو به تو آورد صفایی
مختار تویی درحق او اخذ و عطا را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.