هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و فداکاری عاشق به معشوق است. شاعر از جفاها و دردهای عشق سخن میگوید، اما در عین حال وفاداری و صبر را میستاید. او از زلف و چشم معشوق به عنوان نمادهای جذابیت یاد میکند و تأکید میکند که عاشق واقعی هرگز به خود نمیاندیشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و برخی اشارات به درد و رنج عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، فهم آن را برای سنین پایینتر دشوار میسازد.
شمارهٔ ۱۱
شهره نه از عشق ما حدیث تو یارا
حسن تو مشهور ساخت قصه ی ما را
نکهت زلف تو خود خبر برد
یک مو از این ره خطا نرفت صبا را
با دل ما کرد ترک چشم تو یک رو
ورنه چه تقصیر بود زلف دوتا را
بگذر از این دست و پای مهر به سر نه
چشم به ره ماندگان سر و پا را
عاشق صادق کجا به فکر خود افتد
درد دگر بوده طالبان دوا را
نیش به از نوش در حریم وصالت
دردگمارندگان جام صفا را
زخم تو بالله ز مرهم دگران به
در ره ی عشقت مجاهدین ولا را
رحم کن ار ایستاده بر سر عهدی
رحم بر افتادگان خسته خدا را
جور نزیبد ز جانب تو کز اول
ما زتو آموختیم رسم وفا را
پاس محبت نکوست وزتو نکوتر
باد گران واگذار کیش جفا را
هست صفایی غلام همت آنان
کز پی قربت به جان خرند بلا را
حسن تو مشهور ساخت قصه ی ما را
نکهت زلف تو خود خبر برد
یک مو از این ره خطا نرفت صبا را
با دل ما کرد ترک چشم تو یک رو
ورنه چه تقصیر بود زلف دوتا را
بگذر از این دست و پای مهر به سر نه
چشم به ره ماندگان سر و پا را
عاشق صادق کجا به فکر خود افتد
درد دگر بوده طالبان دوا را
نیش به از نوش در حریم وصالت
دردگمارندگان جام صفا را
زخم تو بالله ز مرهم دگران به
در ره ی عشقت مجاهدین ولا را
رحم کن ار ایستاده بر سر عهدی
رحم بر افتادگان خسته خدا را
جور نزیبد ز جانب تو کز اول
ما زتو آموختیم رسم وفا را
پاس محبت نکوست وزتو نکوتر
باد گران واگذار کیش جفا را
هست صفایی غلام همت آنان
کز پی قربت به جان خرند بلا را
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.